معنی یورت، یرت
حل جدول
خانه ترکی
یورت ، یرت
خانه ترکی
یرت
چراگاه ایلات، خانه ترکی
چراگاه ایلات
یورت
اتاق آذری
خانه ترکی
لغت نامه دهخدا
یرت. [ی ُ] (ترکی، اِ) آرامگاه و منزل و مقام و جای توقف و مسکن. (ناظم الاطباء). یورت. یرد. یورد. منزل. مسکن. مأوی. اتاق. هریک از اتاقهای یک خانه: این خانه ده یرت دارد. (یادداشت مؤلف). منزل را گویند. (آنندراج) (غیاث):
خامش که من در یرت دل
اردوی سلطان می زنم.
مولوی.
|| مخیم چادرنشینان ترک.اقامتگاه ایل چادرنشین: یرت ایل کرد چگنی در اطراف قزوین است. (یادداشت مؤلف).
یورت
یورت. (ترکی، اِ) یرت. (ناظم الاطباء). جا و مکان را گویند. (آنندراج). مسکن و منزل. یورد. هریک از اتاقهای خانه: این خانه دارای ده یورت است. (یادداشت مؤلف). و رجوع به یرت و یورد شود. || محل خیمه و خرگاه. زمین که صحرانشینان خیمه های خود را آنجا زنند. (یادداشت مؤلف). || مجموع چادرهای قبیله. (یادداشت مؤلف). || مکانی که صحنش وسیع و فراخ باشد. (آنندراج). || چراگاه ایلات و عشایر: هرکس را موضع اقامت ایشان که یورت گویند تعیین کرد. (تاریخ جهانگشای جوینی). هریک را یورت معین فرمود که آنجا عصای اقامت بیندازند. (تاریخ جهانگشای جوینی). فرمود تا لشکرهای جرماغون و بایجونویان که یورت ایشان در روم بود... (جامعالتواریخ رشیدی).
یرت چی
یرت چی. [ی ُ] (ترکی، ص مرکب) (مرکب از «یرت » به معنی جا و مکان + «چی » پسوند نسبت و اتصاف) گویا منصبی بود به روزگار قاجاریه، و آن کسی بود که جای اردو و جای چادر شاه و اعیان هر طبقه را معلوم میکرد. (یادداشت مؤلف). و رجوع به یرت شود.
الغ یورت
الغ یورت. [اُ ل ُ] (اِخ) نام دیگر ناحیه ٔ کلوران و قراقوم است و به اردوبالغ مشهور است. یازده تن و بقولی نوزده تن از فرزندان چنگیزخان در آنجا بر مسند خانی نشسته اند. رجوع به حبیب السیر چ سنگی تهران جزو اول از ج 3 ص 18 و 21 و هم اردوبالغ و قراقوم و قراقرم شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
فرهنگ معین
چراگاه ایلات و عشایر، محل خیمه و خرگاه، مسکن، منزل، یورد. [خوانش: [تر - مغ.] (اِ.)]
فرهنگ عمید
منزل، خانه، اتاق، مسکن،
ترکی به فارسی
میهن
معادل ابجد
1226